نامه دوم

سلام بابالنگ درازم! از صبح که رفتی نمیدونی چه حالیم! از طرفی خوشحالم برای اینکه چند ساعت کنارت بودم و از طرفی ناراحتم که خیلی راحت از دستت دادم! از وقتی رفتی همش نگرانتم ! حالت حوب نبود هنوزم نیست! نمیدونم باید چیکار کنم هر بار که با همیم یه امیدی تو نامه دوم...ادامه مطلب

سلام بابالنگ دراز جانم

خوبی؟ چه سوال عجیبی میکنم! خوب نیستی، منم خوب نیستم و اینکه هر کاری میکنم بی فایدست و بهم اعتماد نمیکنی بدترم میکنه! اینکه میگی به خاطر خودم ازم فاصله گرفتی عذابم میده! اینکه باید برای داشتن محبتت گدایی کنم حالمو به هم میزنه ولی برام مهم نیست چون تو بیشتر از اینها رو برام کردی و الان تنها چیزی که برام مهمه اینه که بدونی میتونی روم حساب کنی و بخوای کنارم باشی.

فقط بدون واقعا برام مهمی.

دوست دارم

جودی

نامه دوم...

بابالنگ دراز جان! اخه چرا با من اینکارو میکنی؟ این مدت همه فکرم اینه که چه طوری بهت نشون بدم که این جدایی خواسته من نبوده و نیست! اخه قربونت برم من اگه میخواستم کاری کنم تو بری ساعت ۲ نصفه شب میومدم فرودگاه که بدرقت کنم؟ اگه میخواستم نباشی چرا باید خ نامه دوم...ادامه مطلب

بابالنگ دراز جانم! دیشب کلی پیام برام گذاشتی که از دلخوری هات نوشته بودی، از اینکه چقدر اذیت شدی و اینکه مثل همیشه فقط به من فکر میکنی، برات پیام گذاشتم میدونم که خوندیشون و میدونم که با این پیام ها دلگیریت رفع نمیشه، کاش بهم جواب میدادی، کاش الان در نامه دوم...ادامه مطلب

بابالنگ دراز! حالم اصلا خوب نیست، بهم گفتی این رابطه و هرچی دلیلش بوده دیگه تموم شده! نه نمیشه ! باور کن نمیشه تموم بشه خودتم خوب میدونی اینو که ما بدون هم خوب نیستیم که بدون هم غصه داریم درد داریم ، یه درد خیلی سنگینباباجون میگی این به صلاحه منه، می نامه دوم...ادامه مطلب

بابالنگ دراز جانم سلام مهربونم،از وقتی از سفر برگشتی همه چی انگار سخت تر شده و برای نبودن مصمم تری! اما این بار با دفعه های قبل فرق داره، من تصمیمم رو گرفتم و هر چقدر هم بهم سخت بگیری من کوتاه نمیام و تسلیم نمیشم. هر روز و هر لحظه ای که میگذره دردم ب نامه دوم...ادامه مطلب

بابالنگ دراز عزیزم عذرخواهی میکنم اگه امروز خیلی تند باهات صحبت کردم. من فقط خیلی احساس بی پناهی میکنم. اینکه تو کنارم نباشی من رو میترسونه، دختر قوی ای که همه کارهاش رو دوست داشت تنهایی انجام بده حالا به کسی تبدیل شده که وجودش رو توی شخص دیگه ای پید نامه دوم...ادامه مطلب

بابا لنگ دراز جان!

میدونی الان تو یه شرایطی ام که بیشتر از هرچیزی به امید احتیاج دارم بیشتر از همیشه ناامیدم! یه جوری ام که انگار هر چی جلوتر میریم دور تر میشیم و این خیلی داره عذابم میده!

بهم امید بده همونطوری که از روز اول امید زندگیم شدی!

دوست دارم باباجون

جودی

نامه دوم...

سلام بابالنگ دراز!

نمیدونم چه حالی ای ولی من اصلا خوب نیستم! مکالمه شنبه حالم رو خیلی بد کرده و هر لحظه جمله ای که بهم گفتی رو هزار بار مرور میکنم! من ترسیدم! از حرفی که ردی فقط نشکستم ، ترسیدم از اینکه اگه حتی در آینده همه چیز درست شه چطور میتونم ادامه بدم! چه فکری میکردم و چی دیدم! دارم چند روز میرم سفر ، میخوام دور شم از هر چی هست و نیست شاید بتونم یکم فکر کنم! فقط از خدا میخوام راه درست رو یهم نشون بده....

جودی

نامه دوم...

حق با تو بود باباجون ، من آدمش نبودم، من تو تخیلاتم زندگی میکنم، هر بار گفتم که قول میدم تا همیشه پیشت باشم اما باز رفتم، راست میگفتی ترس من بیخود بود چون این تو نبودی که میرفتی من بودم، راست میگی هر کاری کنی من بازم میرم پس بهتره که برای همیشه برم. من این بار رفتم نه با این امید که دوباره برگردم میرم تا همیشه و دیگه هیچ وقت برنمیگردم، شاید این بار بتونی زندگی بهتری داشته باشی.

دوست دارم اما نتونستم رفیقت باشم

جودی

نامه دوم...